تاریخچه پیدایش سنتور
تاریخ نشان میدهد که رشد پدیدههای اجتماعی و فرهنگی نیز همانند سایر پدیدههای طبیعی و هنرهای بشری طی سلسله مراتب خاص و طبق ضوابط منطقی تکامل پیدا کرده است
|
در دوره ساسانیان موسیقی از اهمیت فراوانی برخوردار بوده است بهطوری که در آن زمان موسیقیدانان برجسته و نامآوری پا به عرصه وجود گذاشتهاند و سبب شکوفایی ابزارآلات موسیقی شدهاند. آنها در بین مردمان، حاکمان و صاحبمنصبان از جایگاه خاص و ممتازی برخوردار بودهاند و مورد ستایش و احترام همگان واقع میشدهاند. در آن دوران نوازندگان موسیقی و سازندگان ساز و آلات موسیقی دست به ابتکاراتی زدند و سازهای مختلفی را ساختند که اصطلاحاً سازهای کثیرالاوتار نامیده میشوند. مسعودی آن آلات را چنین برشمرده است: عود، تنبور، چنگ، زنگ مزمار، نای و سنتور. از سازهای مهمتر آن دوره عود هندی بوده است که بیشترین مورد استفاده را داشته است.
پس از استیلای اعراب بر ایران با توجه به دیدگاهی که فقه اسلامی در مورد موسیقی قائل بود ساز و نواختن آن در ملا عام مذموم بود و به این دلیل موسیقی و ساز و نوازندگی از صحنههای اجتماعی حذف شد. اما از آنجا که موسیقی و نوازندگی ریشه در نهاد و ذات آدمی دارد هرگز از میان مردم محو نشد و در خفا به تکامل خود ادامه داد و بهتدریج با روی کار آمدن خاندان عباسی مجدداً با چهرهای کاملتر رخ نمود. از نوابغ موسیقی در این دوره میتوان به بوعلیسینا (متوفی در 428 ه .ق)، صفیالدین ارموی (متوفی در 656 ه . ق)، قطبالدین شیرازی (متوفی در 710 ه . ق) و عبدالقادر مراغی (متوفی در 838 ه . ق) اشاره کرد. در این دوره هنر آوازخوانی بهخاطر استفاده از آن در تعزیهخوانی و سایر مراسم مذهبی به جایگاه رفیع و ارزش خاصی دست یافت.
شواهد تاریخی نشان میدهد که در میان سازهای ایرانی سنتور از قدمت دیرینهای برخوردار است. از زمانهای بسیار قدیم سنتور جعبهای ذوذنقهای شکل بوده که برروی آن تارهایی از زه میکشیدند. جنس زه از روده گوسفند بود که به دور خود تابیده میشد و به همان حالت خشک میگردید و شبیه ریسمانی به ضخامت 3 تا 5 میلیمتر بود. اما بهتدریج این ساز تکمیل شد و به شکل امروزین خود درآمد که در آن از سیمهای فلزی که بر روی خرکهای چوبی متعددی واقع در چپ و راست ذوذنقه کشیدهمیشوند.
برخی نوشتهها ابداع سنتور را به فارابی نسبت دادهاند اما شواهد تاریخی و حفاریهای باستانی نشان میدهند که در زمان تمدن بابل و آشور از سنتور استفاده میکردهاند و در آن زمان توسط تسمهای مهار میشده و بهصورت ایستاده آن را مینواختند. همچنین، مسعودی در کتاب خود چنین نوشتهاست که سنتور یکی از سازهای پرطرفدار در زمان ساسانی بودهاست.در دوره قاجار و در زمان ناصرالدینشاه نوازنده برجسته و چیرهدستی به نام محمدحسنخان در مجالس جشن و شادی دربار حضور داشته و به خاطر مهارت عجیبی که در سنتورنوازی داشته همه او را سنتورخان مینامیدند. شاگردی با استعداد و چیرهدست بهنام مجمدصادقخان از وی به یادگار ماند که بعدها او را سرورالملوک لقب دادند و یکی از نویسندگان آن زمان در یادداشتهای دوران زندگی ناصرالدینشاه از محمدصادقخان به عنوان خدای موسیقی یاد میکند.
چندین نفر از خانواده سماعیحضور در زمان ناصرالدینشاه در کار نوازندگی چیره دست بودند. میرزا حبیب سماعحضور فرزند میرزا غلامحسین نوازنده و سازنده کمانچه بود و نسب او به کریمخان زند میرسید اما ناصرالدینشاه لقب سماعیحضور را به وی داده بود همچنین به خاطر ورزشکار بودن وی به او لقب شجاعالملک لقب داده بود.
سماعی از شاگردان سرورالملوک بود و نوازنده سنتور بوده و با نواختن ضرب نیز آشنا بود. او مردی بلند قامت، سفیدروی، پهنشانه و ورزشکار و از دراویش نعمتالهی بود. مزار این هنرمند در شهر نیشابور میباشد.
حبیبالله سماعی از چهار سالگی ضرب مینواخت و مبانی موسیقی و نواختن را از پدر یادگرفت و در 10 سالگی به خوبی سنتور مینواخت. اگرچه او به لباس نظامی عشق میورزید و تا آخر عمر در این ضغل بود اما همه او را به خاطر نواختن سنتور میشناسند. در سال 1319 ه . ش همزمان پس از افتتاح رادیو تهران حبیب جزو اولین گروه نوازندگانی بود که هر هفته در رادیو برنامه اجرا میکرد.
مهندس قباد مظفر، مرتضی عبدالرسولی و نورعلیخان برومند از جمله شاگردان بهنام وی بودند که استاد نورعلی برومند یکی از برجستهترین ردیفدانان زمان خود بود. مهدی ناظمی سازنده نامی سنتور ایران از محضر حبیب بهره برده و راهنماییهای وی را چراغ راه کرده بود تا توانست به مقامی آنچنان ارزشمند برسد.
حبیب سماعی در تاریخ 1325 در سن چهل سالگی چشم از جهان فروبست و او را در مقبره ظهیرالدوله در میدان تجریش تهران دفن کردند.
استاد ابوالحسن صبا یکی دیگر از نامآوران عرصه سنتورنوازی است که در سال 1281 ه . ش در تهران متولد شد. پدر وی کمالالسلطنه علاقه وافری به موسیقی داشت و در منزل خود مجالس ساز و موسیقی برپا میکرد و استاد در این مجالس با درویشخان و دیگر هنرمندان عرصه موسیقی آشنا شد. ابتدا ساز سهتار را یادگرفت و بعد نواختن ضرب را از ندیمة عمهاش فراگرفت و پس از آن نواختن سنتور را از علیاکبر شاهی معروف به آبدارخانه فراگفت.
صبا با شنیدن صدای سنتور سماعی شیفته کار او شد و او را به همکاری با رادیو فراخواند و برای او کلاسی دایر کرده و شاگردانی فراهم کرد. پس از مرگ حبیب، صبا توجه خاصی به سنتور نمود و دو خدمت بزرگ وی در عرصه سنتور به یادگار ماند. اول آنکه وی شیوه نوازندگی و تکنیک و مضرابها را آنطور که از استاد جبیب درک کرده بود ثبت کرده و به صورت مکتوب در دسترس همگان قرارداد و خدمت دوم وی ترویج ساخت صحیح سنتور بود که این خدمات در مجموع باعث فراگیر شدن سنتور گردید.
استاد ابوالحسن صبا نوشتن نت برای سنتور را آغاز کرد. آواز سهگاه و شور را به ترتیب براساس سبک حبیب سماعی و سبک آقاحسنعلی استاد برای سنتور نوشت. وی در سال 1328 اولین ردیف سنتور را با نت نوشت که در چهار جلد در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. وی در شب جمعه بیست و نهم آذرماه 1336 چشم از جهان فروبست.
بعد از استاد صبا، اساتید دیگری چون مجید کیانی، فرامرز پایور، دکتر داریوش صفوت، ارفع اطراتی و ... به نواختن سنتور عشق ورزیدند و عمر خود را در این راه صرف کردند. سهم بهسزایی در آمزش سنتور داشتند و کتابهای متعددی در این مورد از خود به یادگار گذاشتند.
ساز سنتور از ایران به دیگر کشورها برده شدهاست. از جمله کشورهایی نظیر عراق، هند، چین، ترکیه، مصر، یوگسلاوی، چکسلواکی و آلمان را میتوان نامبرد. البته ساختمان سنتور در کشورهای دیگر از نظر شکل ظاهری، تعداد خرکها، اکتاو و رنگ صدا با نوع ایرانی متفاوت است اما مکانیسم اجرا و نواختن آن بهوسیلة مضراب و مشابه همان روش اجرای ایرانی است.
منبع:http://www.alighaffari.ir