تاریخچه

تارخچه ای از ...

تاریخچه

تارخچه ای از ...

87528405985126528310.jpg

میخواهیم با هم تاریخچه چیز های مختلف را بررسی کنیم

حسین شکری
۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر
حسین شکری
۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر


آشنایی با تاریخ علم و در اینجا، تاریخ نجوم، ما را قانع می‌کند که اکتشافات بشری، موهومی و تصادفی نبوده و از تاریخ و فرهنگ ملت‌ها جدا نیست و نشان می‌دهد که این پیشرفت‌ها قانون‌مندند و راه آینده را روشن می‌سازند. درباره اهمیت تاریخ علم و آشنایی با فلسفه‌ی علم سخن بسیار است؛ ولی آنچه که ما در این نوشتار به آن اشاره می کنیم مختصری از تاریخ نجوم و مدل هایی است که بشر در پاسخ به سوالات فلسفی و سپس علمی خود درباره‌ی عالم ارائه کرده بود. البته ممکن است این نظریات امروزه برای ما مضحک به نظر برسند ولی آشنایی با نحوه‌ی تفکر و استدلال گذشتگان و آشنایی با میراثی که پله‌های ترقّی بشر را فراهم کرده، مسلماً خالی از لطف نیست و حتی در پاره‌ای از موارد الهام بخش و راهگشا است.
حسین شکری
۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
حسین شکری
۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

متافیزیک چیست؟


اغلب در زندگی روزمره خود ملاحظه می‌کنیم که در اثر وجود یکناسازگاری بین ذهن ما و جهان خارج ، نظریات عجیب و غریبی اظهار می‌کنیم. این نظریهپردازی از سرشت مبهم و ناموزون ما ناشی می‌شود. البته باید توجه داشته باشیم کهنظریه پردازی علمی چیزی کاملا متفاوت از این موردی است که اشاره شد. در نظریهپردازی علمی ، انسان به صورت مستقیم با جهان خارج درگیر می‌شود و ذهن در مواجههمستقیم با آن آزاد است و لذا جهان در حکم فاعل و ذهن در حکم منفعل می‌باشد. اما درنظریه پردازی که ما اشاره کردیم، جای این دو عوض می‌شود. در فلسفه علماز این نوع نظریه پردازیها عموما تحت عنوان متافیزیکیاد می‌شود.

اگر تاریخ علم را مرور کنیم، ملاحظه می‌کنیم که همواره ازروزگارهای قدیم رابطه بین علم و فلسفه ، خصوصا بین فیزیک و متافیزیک در نوسان بودهاست. به عنوان مثال در زمان گالیله به دلیل حکومت افکار ارسطویی ، دانشمندان درارائه نظریات علمی با مشکلات بسیاری مواجه بوده‌اند.اما تاریخ فلسفه ، مخصوصا بعد از دکارت تحولاتی در این زمینه پدیدار شد. فلسفه بعد ازدکارت فلسفه‌ای است که نقش علوم تجربی ، خصوصا فیزیکرا در براندازی نظامهای فلسفی مهم می‌داند. مثلا نظریه‌هایی در باب زمان و مکان وحرکت که توسط نیوتون ارائه گردید، در فلسفه نیز تاثیر گذار بودند. به همین ترتیب دراوایل قرن بیستم نظریه نسبیت عام انیشتینطلوع کرد که برداشتی بدیع و متفاوت از زمان و مکان و حرکتارائه داد و تاثیرات دیگری را در حوزه فلسفه به همراه داشت.

حسین شکری
۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

الفبا چگونه بوجود آمد؟ 
ریشه الفبا و چگونگی بوجود آمدن آن، همواره مورد توجه و کنجکاوی انسان بوده است. در اسطوره‏شناسی یونان عقیده بر این است که الفبا و خط نوشتاری برای اولین بار از «فینیقیه» به «یونان» آورده شد. این الفبا را یونانی‏ها پذیرفتند و رفته رفته پیشرفت‏هیی در آن به وجود آوردند. بعدها نیز یونانی‏ها ابراز داشتند که فینیقی‏ها هنر خط و نوشتن را از مصری‏ها فرا گرفته بودند. 
کتیبه‏هی کنعانی‏هی اولیه و خط میخی کنعانی‏ها

دورة جدید تحقیقات در مورد ریشه الفبا در سال 1905 م. آغاز گردید. این تحقیقات پس از کشف کتیبه‏هی سینیی‏هی اولیه توسط «میرفلیندرز پتری» در شبه جزیره سینا آغاز شد. آنچه کشف شده بود آثار عکس‏دار و تصاویر ناشناخته‏ی بود که حدوداً به اواسط هزارة دوم قبل از میلاد مسیح مربوط می‏شد. اولین اقدامات برای بررسی و شناسیی این متون تصویری، 12 سال بعد توسط «میرآلن گاردینر» انجام گرفت و معانی بسیاری از این لغات تصویری ناشناخته آشکار شد. دقیق‏ترین مطالعات در این مورد توسط شخصی به نام «و.ف.آلبریت» صورت گرفت که عقیده داشت الفبی آن زمان را 27 حرف تشکیل می‏داده و می‏توان 23 حرف آن را در کتیبه‏هی تصویری یافت. «سر آلن گاردینر» موفــق شد در این کتیبه‏ها مشخص کند که تصاویر چه حروفی را نشان می‏دهند. به طور مثال تصویر چوب دستی به جی حرف «لامد» (در عبری) یا «لام» (در فارسی)، تصویر خانه برای حروف «بیت» ( در عبری) یا «ب» (در فارسی ) تصویر چشم به جی حرف «عین» (در عبری) یا «عین» (در فارسی)، تصویر چوب‏دستی به جی حرف «لامد» (در عبری) ‌یا «لام» (در فارسی) و بالاخره علامت (+) «به علاوه» به جی حرف «تاو» (در عبری) یا «ت» (در فارسی) به کار می‏رفته است. به این ترتیب مجموع این تصاویر، این حروف را تشکیل می‏دادند: 
(لامد- بیت- عین- لامد- تاو) = [در فارسی: لام – ب – عین- لام- ت] و این حروف کلمه‏ی را تشکیل می‏دادند که به معنی «الهه» یا «ربه‏النوع» بود.

دست‏نوشته ‏هی فلسطینیان اولیه 
چندین دهه تصور می‏شد که کارگران یا برده‏هی سامی غربی، در اثر ارتباط هر روزه با حروف تصویری مصری‏هی باستان، توانستند اولین نمونه‏هی الفبی نوشتاری را ابداع کنند. به هر حال، در برخی مکان‏ها در فلسطین چندین اثر نوشتاری و تصویری مشابه یافت شد. قدمت اکثر آنها به بعد از آثار «سینیی‏هی اولیه» مربوط می‏شود. ولی مشخص شده که این کتیبه‏هی تصویری زودتر از دست‏نوشته‏هی سینیی‏هی اولیه به وجود آمده است. اولین دست‏نوشته‏ها که به حروف نوشتاری نزدیک هستند مربوط به اواخر عصر «برنز» تا اویل عصر «آهن» هستند که به حروف بسیار ابتدیی تبدیل شده است. این حروف نوشتاری که الفبی کنعانی‏هی اولیه نامیده می‏شود در شکل شماره 1 مشخص است. 
اسامی و ترتیب پیدیش الفباهی اولیه ارائه شده به این شرح است: 
1- حروف الفبی کنعانی‏هی اولیه 
الف- فلسطینی قدیم (قرن 17 تا 12 قبل از میلاد) 
ب – سینیی اولیه ( قرن 15 قبل از میلاد) 
2- متون کنعانی به خط میخی 
الف – یوگاریتی (مربوط به قرن 14 و 13 قبل از میلاد) 
ب – فلسطینی ( قرن 13 و 12 قبل از میلاد) 
اولین دست‏نوشته‏ها که به حروف نوشتاری نزدیک هستند مربوط به اواخر عصر «برنز» تا اویل عصر «آهن» هستند
به نظر می‏رسد الفبی کنعانی‏هی اولیه تقلیدی از بعضی حروف تصویری مصر باستان باشد (چیزی شبیه خط هیروگلیف مصری‏هی قدیم). ابتدا بعضی از جمعیت‏هی کنعانی، روش نوشتن را از حروف میخی « اکدی‏ها» یاد گرفتند ومثل خود آنها حروف را روی لوح‏هی گلی می‏نوشتند یا حکاکی می‏کردند که رفته رفته آن را به الفبی جدیدتری تبدیل کردند. خط میخی «اکدی»ها در اواخر هزارة دوم به منظور مکاتبات بین‏المللی بین فرعون مصر و فرستاده‏هیش در فلسطین به کار می‏رفت. استفاده از این حروف میخی فقط به بخش شمالی کنعان محدود نمی‏شد. نوشته‏هیی به این خط در سه بخش دیگر از فلسطین یافت شده است. اما تا آنجیی که ما می‏دانیم الفبی میخی تا اویل عصر آهن 
(قرن 12 قبل از میلاد) استفاده می‏شد و پس از آن دیگر مورد استفاده قرار نگرفت. 
پس از آن بود که دستخط معروف به خط کنعانی‏هی اولیه منبع اصلی تمام متون نوشتاری شد و بعدها در تمام دنیی باستان گسترش یافت. در قرن 13 قبل از میلاد شاخة الفبی «عربی اولیه» ‌از این حروف الفبا منشعب شد. این حروف «عربی اولیه» پدر تمام خطوطی است که در آثار باستانی بخش جنوبی سرزمین‏هی عربی و نوشته‏هی اتیوپی‏ها به چشم می‏خورد. 
به هر حال اصلی‏ترین شاخة نوشتاری که از حروف و خط کنعانی‏هی اولیه منشعب می‏شود، خط «فینیقی‏»ها است که در نهیت حروف زبان عبری و آرامی باستانی درست مثل الفبی یونانی از تغییر و تحول در همین خط «فینیقی‏»ها متولد شدند. در نمودار شماره یک این انشعابات مشخص شده‏اند. 
کتیبه‏هی الفبیی و حروف الفبی ابتدیی 
حروف الفبا در دوران اولیه تولد خط با آنچه امروزه (به خصوص در مورد حروف الفباهی منشعب شده از لاتین) در اذهان است، تفاوت‏هیی دارد. امروزه در میان مردم کشورهی اروپیی و آمریکیی و ... (لاتین زبان‏ها) وقتی از سخن از الفبا به میان می‏ید، تصویر فهرستی از حروف صدادار و بی‏صدا به ذهن خطور می‏کند. اما در آن زمان، الفبا به تعدادی حروف بی‏صدا اطلاق می‏شد. تعداد این حروف حدوداً بین 20 تا 30 حرف بود که در ترتیبی ثابت پشت سر هم قرار می‏گرفتند و هر یک به تنهیی ارزش خاصی نداشتند. تا آنجا که تا به امروز فهمیده‏یم الفبی ابتدیی شامل حروف بی‏صدا بوده که حرکاتی به آنها اضافه می‏شده تا بتوان حروف بی‏صدا را تلفظ کرد. افزودن حرکات (مثل –َ - -ُ - -ِ – و ... ) به حروف بی‏صدا قدمی بسیار مهم و اساسی در خواندن حروف محسوب می‏شده است. 
کتیبه‏هی فینیقی ‏ها 
الفبی کنعانی‏هی اولیه و الفبی میخی ( مثل عربی جنوبی و شمالی و کلاسیک)‌ از 27 تا 30 حرف تشکیل می‎شدند. 
نوشته‏هی کنعانی‏هی اولیه به صورت افقی یا به صورت عمودی بود و یا مانند آنچه که در بیشتر مکتوبات آنها دیده می‏شود، سبک نگارش یک خط از راست به چپ و خط دیگر از چپ به راست بوده‏است. این روش در زبان لاتین Boustrophedon خوانده می‏شود. در قرن 11 قبل از میلاد، با رواج یافتن حروف نوشتاری، روش نگارش از سمت راست به چپ بیشتر مورد استفاده قرار گرفت و حروف الفبا (حروف بی‏صدا) به 22 حرف کاهش یافت. خط کنعانی‏هی اولیه نیز تغییراتی کرد و به خط «فینیقی»ها تبدیل شد و این خط رواج بیشتری یافت. به نظر می‏رسد که الفبی فینیقی‏ها شامل 22 حرف بی‏صدا بوده است. اما الفبی عبری و آرامی بسیار کامل‏تر از زبان فینیقی‏ها بوده است. وقتی که عبرانی‏ها و آرامی‏ها با خط فینیقی‏ها آشنا و متوجه شدند که با استفاده از این خط نمی‏توانند تمام حروف را بنویسند، با یجاد تغییر و تحولاتی، به تکامل این خط کمک کردند. 
مردم فینیقیه در سرتاسر دنیی باستان به تجارت می‏پرداختند. به این ترتیب، خط فینیقی‏ها و کتیبه‏هی آنها در نقاطی از جهان مثل سرزمین‏هی اطراف خلیج‏فارس و اسپانیا یافت شده است. اما بیشتر این دست‏نوشته‏ها در فینیقیه و قبرس وجود داشته است. رفته رفته این خط به شمال آفریقا نیز گسترش یافت. 
ارتباط زبان‏هی عبری و عربی 
زبان‏هی عربی و عبری مانند دو زبان برادر هستند که به خانوادة زبان‏هی سامی وابستگی دارند. زبان‏هی سامی به تمام زبان‏هیی که از زمان‏هی بسیار قدیم در جنوب غربی آسیا و شمال شرقی آفریقا ریج بوده، اطلاق می‏شود. امروزه بخشی از این زبان‏ها از بین رفته و بخش دیگر هنوز باقی مانده است. 
پیوندهی استوار و محکمی در میان تمام زبان‏هی سامی از نظر حروف، حرکات، اصول تجزیه و ترکیب جملات وجود دارد. 
محققان بر این عقیده‏اند که تمام زبان‏هی سامی از یک زبان واحد سرچشمه گرفته‏اند که می‏توان آن را زبان سامی مادر نامید. 
اقوام سامی مثل اکدیان، بابلیان، آشوریان، کنعانیان، آرامیان، عبرانیان، اموریان، اعراب و غیره از زمان‏هی بسیار دور در منطقه خاورمیانه سکونت گزیدند. هر یک از این اقوام با زبانی سخن می‏گفتند که با وجود شباهت‏هی فراوان، با یکدیگر اختلافاتی داشتند. به این ترتیب این موضوع ثابت می‏کند زمانی که تمام این اقوام به یک زبان صحبت می‏کردند، به دوران‏ بسیار دور و شید حتی ماقبل تاریخ مربوط می‏شود. دامنه پیوستگی زبان‏هی سامی با یکدیگر کمتر از ارتباط زبان‏هی لاتین نیست، ب این تفاوت که تاریخ انشعاب زبان‏هی لاتین از چند صد سال پیش تجاوز نمی‏کند. به باور محققان، برخی خصوصیات ثابت و مشترک بین زبان‏هی سامی وجود دارد که بی‏شک از زبان سامی مادر به ارث رسیده و همین خصوصیات با گذشت هزاران سال مانع از جدیی این زبان‏ها با یکدیگر شده است. 

مشخصات زبان‏هی سامی 
1- زبان‏هی سامی فقط بر حروف تکیه دارند و حرکات که در لاتین همان حروف صدادار (Voyelles) یا (Vowels) هستند، در این زبان‏ها امر ثانوی شمرده می‏شود. (مثلا –َ ، ـُ ، -ِ و ... ) مانند زبان فارسی در زبان‏هی سامی نیز حرکات محسوب می‏شوند، در صورتی که در زبان‏هی لاتین حرکات وجود ندارند و این صداها و حرکات در حروف می‏گنجند: مثل e , o, I و... 
به این ترتیب می‏بینیم که سامیان، حرکات را با علاماتی که بالا و یا زیر حرف می‏گذارند، نشان می‏دهند. در حالی که آرییی‏ها آن را با حروف متمیز می‏کنند. 
2- در زبان‏هی سامی فعل نقش بسیار مهم دارد: نمیه و اسم‏ها متوجه فعل هستند و فعل محور کلمات است. 
3- در زبان‏هی سامی مشتق شدن افعال و اکثر اسم‏ها برحسب اوزان قیاسی ثابت و متشابهی می‏باشد که این امر باعث غنی فراوان این زبان‏ها شده است. 
طبقه‏بندی زبان‏هی سامی:
دانشمندان معمولاً زبان‏هی سامی را به سه گروه تقسیم می‏کنند:‌
1- زبان‏هی خاوری که عبارتند از اکدی – بابلی و آشوری. 
2- زبان‏هی باختری که عبارتند از کنعانی – عبری – آرامی با لهجه‏هیشان. 
3- زبان‏هی جنوبی که عبارتند از زبان عربی با تمام لهجه‏هیش و زبان حبشی. 
شاخه شاخه شدن الفبا 
1- خط سامی جنوبی در جنوب شبه جزیره عرب انتشار یافت و از دریی سرخ به حبشه رسید و پس از آن بین قبیل جزیره‏العرب منتشر شد و خطوط دیگری از آن زاده شد. از این خط جز قلم حبشی چیز دیگری باقی نمانده است. 
2- خط فینیقی باستان که خط فینیقی جدید از آن متولد شده و با برخی تغییرات به شمال آفریقا و سواحل دریی مدیترانه انتقال یافته است. 
قلم یبری (اسپانیی قدیم) از آن به وجود آمده و همة خطوط دیگری که از آن زاده شده از بین رفته است. بسیاری از شرق‏شناسان بر این باورند که الفبی یونانی که ما در همه خطوط غربی است نیز از خط فینیقی اقتباس شده است. 
3- خط عبری باستان که از آن خط‏هی موآبی، آدومی، عمونی و سامری زاده شده و از آنها به غیر از مقدار بسیار اندکی از خط سامری، اثری باقی نمانده است. 
4- خط آرامی که اکثر خطوط جهان از آن زاده شده و شید ریشه تمام خطوط جهان است. 
 

خط عبری 

عبرانی‏ها، خط و ارزش‏هی فرهنگی کنعانیان را در قرن 11 یا 12 قبل از میلاد مسیح به میان خود نفوذ دادند. آنها تا قرن نهم ق.م از خط ریج فینیقی‏ها استفاده می‏کردند ت این که رفته رفته خط ملی خود را ابداع کردند.
کتیبه‏هی سنگی به خط عبری باستانی که پیش از اسارت عبرانی‏ها در بابل (قرن ششم قبل از میلاد) از آنان به یادگار مانده در مقیسه با آثار دیگر ادبی آنها آسیب کمتری دیده است. از این کتیبه‏ها می‏توان به کتیبه سالنامه‏ی یافت شده در «گِه‏زر» (Gezer) متعلق به قرن دهم قبل از میلاد و نوشته‏هی «غار سیلوآمی» در اطراف بیت‏المقدس متعلق به قرن هشتم پیش از میلاد اشاره کرد. 

حسین شکری
۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
حسین شکری
۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر


بطوریکه تاریخ نشان می هد راه سازی از زمانهای بسیار دور در ایران رایج بوده است. دولتهای هخامنشی و اشکانی و ساسانی جهت رفع نیازهای نظامی واقتصادی خود، در بهبود و احداث راهها فعالیت بسیار می کردند و برای تامین هزینه نگهداری آنها مالیتهایی برکالای بازرگانی می بستند که از منابع مهم درآمد دولت بوده است.

در مورد راههای عمده قدیم در ایران از دو راه نام برده می شود. یکی راهی است که در تواریخ از آن به عنوان راه شاهی یاد می شود، دوم راه معروف به جاده ابریشم است. هِردوت، تاریخ نویس یونانی در پنجمین کتاب خود راه شاهی راچنین تشریح می کند: راه شاهی اولین راه مستقلی است که در دوران باستان بوجود آمده است وچون از داخل شهرها نمی گذشته شورشیان وکشورگشایان نمی توانستند از آن برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند. درطول حدود 500 کیلومتر، بیست کاروانسرا، یعنی در هر 5 فرسنگ یک کاروانسرا، موجود بوده است. از سارد پایتخت لیبی تا شوش پایتخت هخامنشی در کنار راه شاهی یکصد و یازده کاروانسرا ساخته شده بود. این راه را در طی 3 ماه به راحتی می پیمودند (در تواریخ طول این راه را 2500کیلومتر نوشته اند). امروزه راههایی که به نام « راه شاه عباس» معروف شده است، در واقع جانشین عنوان «راه شاهی» میراث داریوش کبیر هستند. این جاده ها با سنگ فرش می شدند که گویای تجدید خاطره عهد داریوش یا ساسانیان است و بعد رومیان از آنها تقلید کردند.

در دوره صفویه و در زمان شاه عباس در چند منطقه جاده سنگ فرش احداث شد. زیرا در آن دوره احداث راهها تنها جنبه تجارتی نداشت بلکه از نظر جلب سیاحان نیز مورد اعتنا بود. به همین منظور، برای استفاده طبقات مرفه جامعه آن روز در سواحل و جنگلهای زیبای مازندران تاسیساتی بنا گردید که در حکم پلاژها و ویلاها و کاخهای امروزی بوده است. بنابراین لزوم ایجاد یک راه کوهستانی احساس می شد.

حسین شکری
۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


تعداد 363 پل تاریخی حکایت از اهمیت این بنا در میان دیگر آثار معماری تاریخی ایران دارد و شاید تعداد واقعی پلهای تاریخی ایران دو برابر این تعداد هم باشد درحالی که تنها دو کتاب دراین زمینه تألیف شده که یکی از آنها هرگز در بازار کتاب توزیع نشده است در میان مقالات تخصصی هم تقریباًَ جای پل خالی است . و از همه بدتر اینکه تنها چهل و سه پل در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است .

پل سازی همزمان با برقراری ارتباط بیشتر بین شهرها و مراکز تجاری رونق گرفته است . قدیمی ترین پلی که درمنابع تاریخی به آن اشاره شده پلی است منسوب به ناخوشو خواهرزاده شیلخاخا دومین پادشاه سلسله آباراتی که حدود 1800 سال پیش از میلاد روی کرخه ساخته شده است درکتاب آشور کهن اشاره شده که فرمانروای آشور در سال 1130 ق تمام اقوام اطراف سرزمین آشور از خلیج فارس تا دریای مدیترانه را سرکوب کرد . پلهای عظیمی بربخش علیای دجله زد و قشون خویش را از آن عبور داد.

در کتاب تاریخ هرودوت درمورد ساخت یک پل و تغییر مسیر رودخانه فرات توضیحاتی داده شده است و به نظر می رسد یکی از مهمترین دوره های پل سازی در ایران دوره هخامنشیان باشد ، زیرا در این دوره با تشکیل اولین امپراتوری تاریخ راه ها بسیار اهمیت پیدا کردند . اما از این دوره به غیر از پایه های چند پل چیزی باقی نمانده است . دلیل این مسئله می تواند عدم آشنایی با تکنیکهای پیشرفته طاق زنی باشد . و به احتمال زیاد فاصله بین پایه های سنگی با تیرهای چوبی پرمی شده که چوب از مصالح ماندگار نبوده است . این تکنیک در معماری آن دوره نیز رایج بوده است .

در دوره ساسانیان با تحول عظیمی که در تکنیکهای طاق زنی همزمان با یک دوره طولانی آرامش و رونق تمدنی به وجود آمد یکی از مهمترین دوره های پل سازی ایران شکل گرفت که باوجود گذشت نزدیک به 1500 سال هنوز حدود 74 پل ازاین دوره باقی مانده که برخی کاملاًَ سالم اند ، جز اینها پلهایی هم هنوزهستند که دردوره های بعد روی پایه های پلهای ساسانی ساخته شده اند . از مهمترین پلهای این دوره پل دختر دراستان لرستان روی کرخه است .

 

حسین شکری
۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سد سازی یا بند سازی از فعالیت های مهندسی به شمار می رود که شرایط تاریخی و جغرافیایی خاص مناطق در پیدایش ،‌شکل گیری و گسترش آن سهم به سزایی دارند. در گذشته و در هر منطقه خاص جغرافیایی بنابر ضرورت یا نیاز ساکنین آن جا نسبت به ایجاد سد،‌بند یا آبگیر اقدام می کرده اند تا نیازهای خود در زمینه آبیاری و آبرسانی را مرتفع سازند. در مناطقی نیز به خاطر پایین بودن سطح آب‌های رودخانه ها یا نیاز جهت تغییر مسیر رود ، سد سازی انجام می گرفته تا بتوانند سطح آب را بالا آورده و برای نیازهای کشاورزی و عمرانی از آن استفاده کنند.
در ایران نیز به جهت کمبود آب،‌شرایط اقلیمی خاص و نیازهای روزمره آب ماده ای بسیار ارزشمند محسوب می شده که این امر را علاوه بر بندسازی ، سد سازی و آثار به جا مانده می توان در فرهنگ ایرانی و ارزشی که برای آب قایل می شدند و حافظه تاریخی مردم ایران به وضوح مشاهده و مطالعه کرد.
در سرزمین های ایران و مصر که از قدیم در معرض سیلاب و طغیان رودخانه ها قرار داشتند‌،ساخت بندهای متفاوت در طول مسیر رودخانه ها و یا مناطق سیل خیز به جلوگیری از خسارات این گونه طغیان ها کمک فراوانی می کرد. 

حسین شکری
۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر